وقتی خدای آسمونا بنده هاشو می آفرید رو پیشونی
هر کس با قلم طلائی رنگ یا جوهر بلوری رنگ
می نوشت:قصه ی خوب سرنوشت.
اما وقتی نوبت به من رسید دید نوک طلائی رنگ قلم
شکسته از مرغ غم پری گرفت و رو پیشونی من
نوشت: قصه ی تلخ سرنوشت.....
ادامه عشق
نظرات شما عزیزان:
|